خاکستر سرد
قرصامو نخورده بودم:
برای اینکه گهگاهی در اطراف دلت باشم
نه که همراه دائم، راضیام ایرانسلت باشم
تو هم همواره در من جستجو کن آرزویت را
که جام جم*، و یا این که به قولی گوگلت باشم
عبور از کوههای روبرویت غیر ممکن نیست
به شرطی که خودم تنها چراغ تونلت باشم
اگر آن سوی دنیا هم بخواهی آسمانها را
بیا من حاضرم کَت بسته برج ایفلت باشم
اگر له کردنم راه تو را هموار میسازد
بزن، له کن، بزن، حالا که باید هندلت باشم!
و روزی خواهد آمد که من از تو «تو»ترم آن روز
میایم در کنار نام تو تا اِسپِلَت باشم
---------------------------
* یکی گفت روزنامه جام جمه؟ نه بابا همون جام جهانبینه مال زمون جوونیای اجدادمون!